سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

اَللّهُمَّ صَلّی عَلی مُحَمَّد وآل مُحَمَّد

 

 

فاتحه

  بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِیمِ ﴿1﴾ 

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾  الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾  مَـالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾  إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾  اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿6﴾  صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ ﴿7﴾

 

  قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾  لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾  وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾
 

 
  575

 

هفته پیش خیلی مریض بودم . خواب دیدم که :

رفتم ایران . و رفتم خونه . عمو . به همه التماس  میکنم . وای تو رو خدا زود باشید . بریم . خونه رضا . هر کسی یه چیزی میگفت / / یکی میگفت بزار  نمازمو بخونم . یکی میگفت توی این آفتاب؟یکی میگفت . حالا . نه . توی همین اشک و ناله ها بودم / دیدم / در حونه باز شددددددددددددددددددددد خود رضا با شلوار و بلوز سفید . وایساده بود . گفتم ای من قربونت برم  خوب شد اومدی . دلم داشت از سینم میومد بیرون از دلتنگیت . آخه  اینا منو نمیارن خونت . با همون . صدا و خنده اش گفت . خودم اومدم دیگهههههههههههههههه . اینقدر / واضح و صاف دیدمش که هنوز باورم نیست .  خواب بودم یا بیدار . نمیدونممممممم. نمیدونم .

ولی . هر چی بود که . آروم شدم . خیلی .

حالا فردا . فردا . روز . ماست . من و تو آخه . من و تو با هم رفتیم .
بخدا رضا هیچی دلمو شاد نمیکنه
بخدا رضا هیچی  از دنیا نمیخوام
هر روز که چشمم باز میشه . اینقدر با عکست حرف میزنم .میخوام بدونی که ....
رضا . کاش . کاش . کاش .

هیچی . خدا کنه . منم . برم از این . دنیا . رضا . میگن . اگه  اموات برای آدم  دعا کنن . خیلی خوب میشه
رضا برام دعا کن . خیلی . داغونم  .
میگن . عید داره میاد . ولی .. هیچ حس و حالی توی دل من نیست . چرا . رفتن تو . منو از پا در آورد؟
چرا نمیتونم راحت نفس بکشم؟چرا  نمیتونم  زندگی کنم ؟
جوونی تو  حییف بود واسه خاک . مهربونی تو واسه خاک حیف بود . خیلی ها بهت نیاز داشتن . ...
کاش وقت سفرت . نگفتی  چشم به راه داری؟
رضا . میدونم جات راحته . حسوذیم میشه بهت . کاش من . زودتر میرفتم . کاش . کاش .
امروز . 577 روز شد که رفتی . هنوز نشده روزی بدون اسمت . بگذره ازم .
فریان که عادت کرده . شبا میگه . ای وای مامان .  یادت نره جلوی عکی خدا بیامرز . شمعهاتو روشن کنی
رضا اینقدر قشنگ برات صلوات میفرسته و میگه آخرش خدایا بیامرز رضا رو
وقتی . ببینه  چشمام خیشه . فور یمیگه . میخوای برای رضا صلوات بفرستم؟
همه . جون و عمرم . شده دیدن عکسات . ولی هنوز اون  عکسهایی که میخوام . ببینمو  ندیدممممممم

t-1-bsht1.jpg       t-1-bsht2.jpg

t-1-bsht3.jpg     t-1-bsht4.jpg

t-1-bsht5.jpg     t-1-bsht8.jpg

t-1-bsht9.jpg    t-1-bsht10.jpg

عاقبت خاک گل کوزه گران خواهیم . شد

 

این رفتنها رو . داریم میبینیم و بازم  سعی میکنیم دل بشکنیم .

ولی خدایی چنین رفتنی آرزومه . یه شب  بخوابم و ....

بهشت زهرای تهران نمیدونم چرا اینقدر قدیما برام ترس داشت

اما الان . الان چون . خیلی از فامیل ها و دوستای خوبم اونجان . دلم هی هوایی میشه .

اینجا  میتونم راحت باشم  و حرفامو بنویسم چون مامانم اینجا رو نمیخونه . خیالم راحته .

بخدا خستم . از خودم و از  ....................

یاد یاران سفر کرده بخیر

 

 

 



نویسنده: فروغ(سه شنبه 85/12/15 ساعت 8:47 عصر)

نظرات دیگران ( )

  555 روز بی تو !

چرا تنها سفر کردی -

خودت تنها چرا رفتی -

 تویی رضای خوبم -

که خفتی زیر خاک اکنون -

ببین از مردنت گشته دل و قلب همه پر خون -

 ببین دیگر نمودی  مادرت را از غم مغموم -

 ز اشک هر دو چشمانش روان گشته دو صد جیحون -

 ز جا خیز و نظر یک دم به چشم اشک بارم کن -

برای دیدن رویت برون از انتظارم کن  -

 برون آ از دل خاک و نگه در حال زارم کن -

ترحم بر دل خونین و روح بی قرارم کن -

 توجه اندکی بر التماس بی شمارم کن -

 ز جا برخیز رضا جانم برایت آمده مهمان -

 پذیرایی نما از ما چرا گشتی چنین حیران  -

ز خاک تیره بیرون آ نوازش کن تو این جانان  -

 که از دوری تو هستند دائم رضااااااااا گویان -

 زمین و قبر بشکاف و بیا اینک سوی یاران -

  عزیز مهربان رضا جانم  ناز و نازنین ما  -

 

خداحافظ خداحافظ بیا مرزش خدای ما

 .

Ta ra neh ha

 


(( رسول اکرم (ص) فرمودند:

نزدیک ترین شما به من روز قیامت در همه مکانها کسانی هستند که در دنیا بیشتر برای من درود (صلوات) می فرستند .)


 تعداد صلواتها ی ارسالی به رضای عزیزمون ............      20 000

خانم ناظم ..................................................... سوره یاسین

شب تاسوعا زیارت حضرت عباس به نیت اون مرحوم خوندم و روز عاشورا زیارت عاشورا و سوره الرحمن.

دختر شب  ........................... (یه الرحمن هم هدیه ی منه ثبتش کنید)

امیر حسین  . رسول ...................  واسه خاطر اقا رضا قران می خونم

فاتحه روزی  ................................................................................. 2 تا

 علی صداقتی . مهربون........................ختم قران

تعداد صلواتهای روزانه ........................................................................214

Ta ra neh ha

   یاد یاران سفر کرده بخیر     

سلام فروغ عزیز
 
امیدوارم روحیه و احولات تو نازنینم خوب خوب باشه ... آخه می دونی من با همسر خوبم روز جمعه رفتیم سر مزار محمد رضا  تا در این ایام سوگ حسینی با رضا جونم که غلام اهل بیت و خصوصا آقا ابا عبدالله الحسین (ع) و اصحاب و یاران جان برکف آن امام همام همراه باشیم . اول سلام و عرض ارادت کردیم و پیام سلامتی تو رو به ایشان رسوندم و با آب و گلاب سنگ یادبودش رو شستیم و بوسه زدیم که این همه با صفا بوده که  تو  تمام دلخوشی هاشو به او گره زده و خیلی از تو براش صحبت کردم و ازش خواستم که در این ایام خاص که درهای بهشت باز است برای سلامت و سعادت تو عزیز دلبندم دعا کنه که اونم جوابم رو داد و مطمئن شدم که برات دعا می کنه و منو به عنوان غلام تو خاتون فراغ می پذیره الحمدالله .
 
فروغ جان چندتا عکس هم از مزار عزیزمان رضا با دوربین موبایلم گرفته ام که برات می فرستم و خیلی خوشحالم که رضا جون رو تنها نگذاشتیم تا هم او و هم دل پر تعب تو رو خوشحال کنیم . فروغ جان , خیلی دوستت داریم و برامون خیلی خیلی عزیزی ... قربون معرفت و صفای وجودت ... نگران هیچ چیز نباش . خدا کمکت می کنه ... تو هم منو فراموش نکن و برام دعا کن . شاد و سرفراز باشی انشا الله .....      مهدی                  

                 



نویسنده: فروغ(چهارشنبه 85/11/25 ساعت 12:24 صبح)

نظرات دیگران ( )

  محرم . دوم رو به یادت به سوگ مینششششینیم .


خاطراتش را به ما بخشید و رفت

:::::::

 Image hosting by TinyPic

میدونی که بازم محرم اومده؟

میدونم که امسال هم مثل پارسال در کنار آقا هستی . پارسال یادش بخیر همش یادت میکردیم . با عمو و زنعمو . میدونی . بابا میگفت:

وای فروغ . هر سال این بچه  _ رضا _ آروم و قرار نداشت . راست هم میگفت . از دوستات . شنیدم که چقدر آقا ابوالفضل رو دوست داشتی . عکس خوشگلش توی اتاقت بود . رضا اینقدر که همش هر روز صبح نیگاش میکردی . میدونستی که خوشگلیت بهش رفته بود؟هر چی به شمایل عکس حضرت ابوالفضل نیگا میکنم . همش تو رو میبینم توش . چشماتون .

بابا کفر نمیگم . باور کنید .

مگه نه اینکه رشید بود . قدش بلند بود؟؟؟ رضا هم قدش 192  بود

مگه نه اینکه رشادت داشت؟؟؟؟ رضا هم داشت .

مگه نه اینکه . چشمای درشت و ابروهای زیبا داشت؟ رضا هم داشت

مگه نه اینکه  همش فکر همه بود؟؟؟؟؟ رضا هم بود

مگه نه اینکه مظلوم رفتتتتتتت؟؟؟؟؟؟؟ خوب رضا هم مظلوم رفتتتتتتتتت

امیدوارم با صلواتهامون . تو رو به آقا امام حسین و خدای خوبت  نزدیکتر کنیم .

رضا . شفاعت منم بکن  .. اینروزا بد جوری .............

  یاد یاران سفر کرده بخیر                                        

   

(( رسول اکرم (ص) فرمودند:

نزدیک ترین شما به من روز قیامت در همه مکانها کسانی هستند که در دنیا بیشتر برای من درود (صلوات) می فرستند .)

 

تعداد صلواتها ی ارسالی به رضای عزیزمون ............            13900            


خانم ناظم ..................................................... سوره یاسین

 دختر شب  ........................... (یه الرحمن هم هدیه ی منه ثبتش کنید)

 امیر حسین  . رسول ...................  واسه خاطر اقا رضا قران می خونم

فاتحه روزی  ................................................................................. 2 تا

تعداد صلواتهای روزانه ........................................................................214

من سال 82به نیابت هرچی دل عاشقه سعادت زیارت کربلا رو داشتم.روزگاری بود دوست من.اونجا سعادت داشتم علی رغم سختی ها نماز می خوندم پای ضریح ابا عبد الله.به نیت دل پاک شما و خاطر عزیز برادرم رضا ثواب دو رکعت از نمازهای قائم در کنار ضریح آقا رو بعلاوه 1000 تا صلوات هدیه روح ایشون می کنم. باشه که خدا به حرمت دلهای پاک هم که شده فاطمه اش رو شفیع روز نیازم کنه.

 

 

0

 

 

یه کمی حرف با بعضی ها داشتم . ((( البته دوست جونای خودم نخونن بهتره ))

اونهایی که فقط میان توی وبلاگا که وقتشونو بگذرونن ..

 عزیز محترمهایی که میگید من ماتمکده راه انداختم

اونهایی که میگید .  از بیکاری این کارو میکنم

اونهایی که میگید از عقده هست و روانی هستم

اونهایی که میگید با  همین کارها مملکتو به گوه کشیدم .

اونهایی که ...........

لعنت به گور  پدرت و خودت بیاد   با این بچه تربیت کردن  که هنوز یادش نداده . همه جا نباید یه شکل باشه . آخه  منم میتونم اینجا خواهر و مادر همتونو آشتی بدم با هم ولی کوتاه میام . فقط میگم . ببین . الاغ جون . من یه وبلاگ ندارم . چشماتو باز کن و تونستی کیلیک کن تا جونت در بیاد .

http://ydt.persianblog.com یه دنیا عاشقونه . از  17 مهر سال 82 دارمش

http://www.forogh.parsiblog.com/ قبلا اینجا بی تو هرگز بود . از سال 84

http://forogh.blogfa.com/    وبلاگ کاملا خانومانه هست و برای فضولایی مثل تو

من کمبود ندارم . من هر جا  هر بحثی مخصوص به خودش دارم . و همشون . خواننده های خودشو داره . هر کسی هر جا دوست داره کامنت میزاره .

وقتی میای اینجا اول صفحه نوشته** به یاد رضا **. پس توقع نداشته باش من عروسی مادرت رو اینجا جشن بگیرم .  وقتی  میبینی . تیتر یه وبلاگ به عروسی خواهر و مادرت نمیخوره خوب گورت و گم کن و بیشتر بخون .

من هم با همین صلواتها باعث گوه کشیدن مملکت تو نشدم . برو . معلول داری علت رو پیدا کن . و اینم بدون که من توی ایران نیستم . توی یه خراب شده ای هستم که از ایران خیلی فاصله داره .

خوب مثل اینکه جوابتونو گرفتید . اگه بازم سوالی بود . بازم بپرس داداش من!

(( دوستای خوبم  منو ببخشید . ولی دیگه امشب . نتونستم . خفه بشم . و جواب اینهارو ندم . گفتم اینو بگم که حرف اول و آخرشون باشه .و دیگه ادامه ندن . ببخشید که بی ادب شدم . لیاقتی بیشتر از این ندارن . به خدا .

 

 

 



نویسنده: فروغ(سه شنبه 85/11/3 ساعت 3:6 صبح)

نظرات دیگران ( )

  510 روز گذشت مهربونم

اومدم بگم ::::> تولد رضا مبارک

Image hosting by TinyPic

سلام . بازم میخوام حرفامو بنویسم .
باز نیا بگو . که اااا بازم بغضم گرفت . بازم . اعصابم ریخت به هم
تو رو خدا بزار آزاد باشم اینجا .
من هیچ شونه ای ندارم که بگم . چه قدر بزرگه تنهاییم
من هیچ کسی رو نتونستم پیدا کنم که روی شونه هاش هق هق کنم

 که بهش بگم .  آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟
یکسال ایران بودم . فقط و فقط توی تنهایی خودم بودم .و خودم .

 دلم به پنج شنبه هام خوش بود که بیام پیشت .

Image hosting by TinyPic
هر وقت دلم هواتو کرد . خودم بودم و خودم .
پیش هیچ کس نتونستم . دردمو بگم . حتی خواهرم .  حتی مامانم .
تا اومدم بگم . دلم تنگ شده .  گفتن :. بسه . بچت . گناه داره
تا اومدم بگم . خستم از دنیام . همه گفتن . خوب چه خبرا؟
تا گفتم دیشب خوابشو  دیدم . . گفتن : خدا رحمتش کنه . خوب دیشب شام چی خوردی؟

همه همدری خواهرم با من همین . دو تا آیکونی هست که بعد از اومدنم از ایران برام توی کامنتهام گذاشته .

دوست داشتم . اینقدر همه مذمتم نمیکردنننننننن

دوست داشتم . کمی درکم میکردن و

اونها هم ...................


هیچ شونه ای پیدا نکردم برای پر پر زدن .

حالم بده . حالم بدهههههههههه

امسال اینور دنیام . حتی از خاکشم  ندارم .

امسال . دارم دق میکنم . وایییییی از غریبی و تنهایی .

خدانکنه رضای من غریب باشه

 هنوز . انگار همون یکشنبه لعنتی  هست که اومد و از اون روح مهربون . خبرت رو شنیدم .
هنوز دارم . میسوزم . پنهون کردن نداره . بزار هر چی میگن . بگن .
حق تو رفتن نبود
دوست دارم . برم پیش خدا . ازش بپرسم چرا؟
دوست دارم کسی بود که میرفتم پیشش از خدا شکوه میکردم . میگفتم آخه چرا رضا؟؟؟؟؟؟؟
پارسال همچین روزی یادمه . همگی اومدیم کنارت . یادته؟

وقتی همه گلهای سر مزارتو میچیدم . حس میکردم کنارم نشستی .

حس میکردم . داری بهم نیگاه میکنی . هنوزم صدای خنده هاتو دارم توی گوشم . مگه فروغ بمیره که صدات و خنده هاتو فراموش کنه .

وقتی ایران بودم . هر پنجشنبه میامدم خونت یادته؟تا جایی که شد اومدم .

یادته وقتی گلهای رز رو برات میچیدم و برای شادی روحت صلوات میفرستادم چقدر آرامش میگرفتم؟هنوزم که هنوزه . با صلوات و فاتحه ای که برات نذر میکنم و میفرستم کلی آرامش میگیرم .

شبا که از سر کار برمیگردم . همه راه خونه . توی این سیاهی شبمم . فقط و فقط تو رو دارم کنارم . خیلی وقتا شده که نمیدونم کی رسیدم پشت در خونه . اینقدر برات دعا میخونم و میفرستم که برسی به جایی که میخوایی . البته اگه تو هم منو از خودت نرونی .

در عوض . یه خواهشی دارم

فقط یه خواهش

بیا به خوابم

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

ای خدا

ای خدا خوش به حالت که رضا پیشتهههههههه

ای خاک

ای خاک لعنت به تو که عزیز مارو اینجور توی بغل گرفتی .

لعنت به تو خاک که نمیدونی . چه گلی ازمون بردی .

ای خدا .

ای خدا

اونجا براش تولد بگیر .

منم امشب تولد گرفتم  .

یه حلوای کوچیک . که با شکلات تزیین میکنم

۳۰ تا خرمای خوشگل برای روش .

 خودت میای فوتشون کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وووووووووووووووووووووووو.

یه دل پر از غم

عکسات

خودم

همه جمع شدیم که بهت بگیم .

عزیز دلم . رضا جونم

تولدت مبارک

از طرف من و همه

Image hosting by TinyPic

:::::::::::::::::::::

تولد ۳۰ سالگیشه

۵۱۰ روز از رفتنش رفت .

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین

الرحمن الرحیم

مالک یوم الدین

ایاک نعبد و ایاک نستعین

اهدنا الصراط المستقیم

صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هوالله احد

الله الصمد

لم یلد و لم یولد

ولم یکن له کفوا احد

خدا بیامرزد ما را


 

                                    یاد  یاران سفر کرده بخیر


 

                         



نویسنده: فروغ(چهارشنبه 85/10/6 ساعت 10:36 عصر)

نظرات دیگران ( )

  فقط درد و دل

  

dehkadegamm

 

                 

یه میز خالی میزارم . یه رو میزی خوشگل `پهن میکنم . روش .

میرم و تمام شمعهامو از توی همه جای خونم جمع میکنم و میچینم روی میز ...

همه رووووو بزرگ . کوچیک . یه شاخه گل هم از توی  حیاط خونه میچینم .

 غنچه هست .

 ولی من دیگه از چیدن غنچه ها دلگیر نمیشم . دیگه از گل چیدن ناراحت نمیشم .

مگه نه اینکه تو غنچه بودی؟مگه نه اینکه هنوز میخواستی رشد کنی و بالا بری . ولی.....

خوب اشکامو پاک  میکنم و برمیگردم توی اتاقم . شمعها که آماده هست

گلم هم میزارم روی میزم . جلوی چشمم . حالا میخوام پروانه خودمو  بیارم .

میرم و قاب عکس قشنگتو از جلو آینه میارم و میزارم روی میز.

حالا . درست شد ... شمع و گل و پروانه  من ....

ولی اینجا یه چیزی از همه بیشتر نشون میده خودشو . اونم غم هست

غم این پروانه ... غم این سفر کرده .... غم نبودنش . ....

دیگه هر شب کارم این هست . از8 آذر شروع کردم و یه شمع میزارم تا صبح کنار عکست روشن باشه . آخه دیگه 8 دی نزدیکه .

روز تولدته داداشی . وقتی شبا میخوام بخوابم . نگام که به عکست میوفته . تا جایی که جون دارم برات فاتحه و صلوات میفرستم .

امیدوارم که به روح پاکت برسه . از خدا میخوام که پنجره ای از بهشت برات باز کنه . که بتونی همه جا رو ببینی ..............آمین

************************میخوام اقرار کنم که خر بودم *******************************

خیلی بی غیرتم نه؟

خیلی بی ...........

میدونم . الان که داری این نو شته ها رو میخونی پیش خودت میگی . وایییی باز شروع کردیی؟؟؟ . (( البته به جز دوستام ))

ولی این قصه غصه ماست . تمومی که نداره گلم . فقط یه وقتایی خیلی کم . از رنگش کم میشه . ولی بازم . بعد از همه این حرفا که بگذریم میرسیم به این که ما دیگه (( او ))نداریم . برام مهم نیست که توی این مدت چه حرفایی برام گفتن . همتون  گفتید . آخی  عاشقش بودی؟دوستش داشتی؟ آخه چرا اینجوری میکنی؟  پسر عمو که اینهمه رفتنش غصه نداره ....

راست میگی . تو راست میگی . هم تو که از دلسوزی اینحرفا رو میزنی . هم بقیه که از کینه و دشمنی میگن .

ولی  واقعا . رفتن رضا کبریتی بود که به همه احساس من که مثل یه انبار باروت بود و پر شده بود از تنهایی و غم و انزوا  چه کنم .... خورد بهم و داغونم کرد . من مرگ دوست خوب مامانم روم اثر گذاشت و از اینکه اینهمه سال با نداری زندگی کرد و با بی شوهری 5 تا بچه رو بزرگ کرد و آخر هم با سرطان خون مرد  ناراحتم کرد .  و 7 روز تموم مشکی پوشیدم . من مرگ پدر عروسمون که هنوز 4 تا بچه هنوز توی خونه داشت و یه زن بی زبون  و آخر هم با کلی بدهکاری  با  قلب مریضش از دنیا رفت . ناراحتم کرد . و 7 روز  به احترامش . مشکی پوشیدم و بعدش هم یادم رفت فقط ناراحت بودم وقتی یاد اون زن بی دست و پای مهربونش میوفتم . هنوز هم با گریه کردن حاج حانم .  ناراحت میشم .....

ولیییییییییی  رفتن رضا . رفتن ساده نبود . رضا از گوشت و خون من بود . فامیل من بود . جوووووووون بود و داغ جوون از هر داغی سنگین تره .

بعد از رضا هم خیلی ها رفتن . ( خدارو شکر از خانواده نزدیک  نبودن ))  15 تا مرگ توی یک سال داشتن . فامیل من . ولی هیچ کدوم به سنگینی  مرگ رضا نبود .یادم میاد همیشه وقتی باهاش حرف میزدم . . هر  وقت که میدیدمش . همیشه این امید رو داشتم که اگه الان کم میبینمش . ولی بالاخره میاد پیش خودمون . از فکر اینکه  منم تنها نمیشم اونوقت . بالاخره یه فامیل من هم اینجاست که وقتی دلم گرفت برم پیشش . دلم قیلی ویلی میرفت . اگه بگم . به اندازه داداشم دوسش داشتم دروغ گفتم . چون  الان  حس میکنم . واقعا از مهدی بیشتر دوسش  داشتم . خیلی بیشتر .چون . برادی رو بیشتر از داداشم بهم نشون داد . هر چند بازم میزارم پای گرفتاری و بی معرفتیش ..... من حتی نتونستم فیلمی که اینهمه برای دیدنش لحظه شماری میکردم (( فیلم مراسم )) رو ببینم . حتی فکر کردن و تجسم این صحنه ها میریزتم بهم ... نتونستم . فیلم اصلی پیش عمه بود و هر بار  خودش یه کم برام  میگفت و وقتی میدید . داغون میشم . بحث  رو عوض میکرد .. توی این یک سال بعد از رفتن رضا . خیلی چیزها دیدم که باورش برام سخت بود . ولی سنگین نبود . یک سال تموم . به ندرت فقط اگه مراسمی خاص بود لباس سیاهمو در آوردم . ... مو رنگ نمیکردم . فقط 2 بار ... حتی ابروهامم اگه به خاطر عروسی فامیل شوهرم نبود بر نمیداشتم . ولی هیچ کس نفهمید .  همه میگفتن که چی؟تو داری  خودتو از بین میبری واسه چی؟اونا نمی فهمیدم که نمیتونم . دست و دلم به کاری نمیره . یادم میاد من که عاشق غدا هستم . 4 شبانه روز فقط آب از گلوم پایین میرفت .... اونم به خاطر اینکه اشکم  زیاد بود و تشنم میکرد .... وایییییییییییییییی ولییییی غصه این نیست :: قصه غصه من همین نیستت که تو فکر میکنی....

میدونی  یه لحظه ازم دور نبود و نیست . حتی توی شادترین لحظه هام . .همه این فامیل میگفتن . شاد باش و بخند  خود رضا هم شاد بود و همیشه توی خنده و مهمونی . .. آره یادمه =======از ته دلم خوشحال میشدم . وقتی میومد خونمون و سر به سر هم میزاشتیم . به خدا خیلی با حیا بود . نه  مثل بقیه فامیل .... اینهمه . شوخی و خنده داشتیم یه بار اخمشو ندیدیم . یه بار ندیدم پشتم حرفی بزنه . وصله ای بهم بچسبونه . با ابنکه من اونروزا شوهر نداشتم

بعد از رفتنش . گفتم دیگه قدر همه فامیلمو میدونم . با هاشون مهربون تر میشم .  که وقتی رفتم . منم خاطره خوب از خودم بزارم . ولیییییی

با عموهام که نزدیک تر شدم . زناشون میگفتن . ااااا تو عمو تو به من ترجیح میدی . منو میخوای  چیکار ؟ .. میگفتم نه ....  شما هم برام عزیزید .. خانم اون یکی عموم که خدا بهش عمر بده . اینقدر دعا و نماز میخونه ولی ((  )) از  جلوی روش که نمیشد چیزی فهمید . ولی خبر از پشت سرم داشتم که چه قدر ناراحته از  بودن من .. یکی دیگه از عموهام   پروفسور هست . و استاد دانشگاه ایران و المان . دایم توی میتینگ و سفر . اصلا نمیشد ببینیش. ولی بازم میرفتم خونشون . عمه بزرگم که نرس بیمارستان بود و  اصلا وقت نداشت به خودش سر بزنه ولی حیوونی خیلی مهربونه و مهربونیش از جون و دل هست . از همه فامیلم داشتم یه عمه  کوچیک . که ای کاش اونم نداشتم ....... سنگ صبورم بود . از هر چیز کوچیکی که برام پیش میومد . باهاش مشورت میکردم و نظر میخواستم . بدون اینکه بدونم . ای دل غافل . عمه کیلویی چنده؟ اون داره از من حرف میکشه . میخواد از زندگی من سر در بیاره . هی دیدم / حرفام توی فامیل پخشه . میگفت اااااااا تو بازم واسه مامانت و خواهرت حرف زدی؟اونا هم رفتن و به همه گفتن . توی دلم  میگفتم ای خدا . خدا رو شکر که یه عمه خوب بهم دادی . قصه همین طور گذشت . روز به روز  .....

وقتی که رضا رفت .

 پیش خودم گفتم . من میشم جای رضا بچه زن عموم . که اینقدر غصه نخوره . همش فریانو میبردم خونشون . هر هفته باهاشون میرفتیم خونه رضا . بهشت زهرا . قطعه 224 ردیف دوم . نشونیش هم اون کانتر سبز هست که پایین پاشه . ((بعضی شبا اینگار روحم میره بازم اونجا ))آره . خودمو به این عموم و خونوادش خیلی نزدیک کردم . گفتم دیگه طاها داداشی من . دو تا دختر عموهام هم خواهرای من . مثل خواهر بودم براشون . وقتی دلشون برای رضا تنگ میشد . مینشستیم و از خاطراتش میگفتیم . منم هر وقت برای صدای رضا دلم تنگ میشد به طاها زنگ میزدم . ولییییییییییی افسوس که من فقط  یه طرف قضیه بودم . فقط یه طرف که خودم بودم میدیدم . نه اونهارو ./////

 از همه دوستام فاصله گرفتم . به جز پروانه .. ( فقط 2 بار دیدمش) دیگه به کسی زنگ نمیزدم . میخواستم خودم باشم و فامیلم .

اما افسوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

بعد از اومدم به لندن . عمه آذرم که خیلی خدایی شده . زنگ زد بهم . و هی از خدا گفت و از ناکجا آباد گفت ...

 میگفت که هر کسی بهت بدی میکنه . بسپار به خدا . (( تو رو هم سپردم ))

میگفت . زودتر مسیرتو پیدا کن (( مگه گم کردم؟))

میگفت . من همیشه بهت زنگ میزنم . . تو دیگه قرص نخور (( که  من  فضولی کنم . سر  از کارت در بیارم))

میگفت / برات نامه میدم و جوک میفرستم . (( دروغگو ))

اما . شرط داره ؟؟؟؟؟ فقط به کسی نگو (( تو هم به کسی نگو . مثل من نباش )) من همیشه باهاتم . باشه :*(((((

منم که خر . ذوق مرگ بودم و زود باور

1 هفته نشد . با اون خبرای بد روبه رو شدممممممممممممممم. ای خدااااااااااا .

 از  همون عمه بود . اینهمه سال . هر چیزو ازم شنیده بود و میدونست  به همه گفته بود . آبروی منو توی فامیلم برد . از اینترنت و دوستام و ووووووووووووووووو

و اینجوری بود که دیگه  پشت دستمو داغ گذاشتم که کسی رو نداشته باشم و نه دیگه اعتماد کنم . روزی  هم دلم گرفت به روش امام علی که میرفت توی چاه درد دل میکرد . منم میام اینجا مینویسم . تا مثل الان خالی بشم

این فروغ هستم ::::.نه اون فروغی که توی ذهن کثیف عمه اش هست . من واقعا دارم به این نتیجه میرسم که وقتی عمه من بی دین و ایمان بود و بی قید خیلی با اعتماد تر بود . تا حالا که نماز اول وقتش ترک نمیشه

خدا رو شکر میکنم که رضا نیست . که اونهم . محبت منو نزاره پای نظر داشتنم . مثل داداشش

من همه فامیل و دوستامو دوست دارم . همه رو . چه فامیل خودم . چه فامیل شوهرمو . البته بعضیهاشونو نه :( و اینم اینجا میگم که شوهرمم دوست دارم ... هر چند که اونهم یه نا.... هست در زمان خودش . مثل آدمای دوروبر خودش . ولی باز هم به احترام خودم دوسش دارم . هیچ وقت هم فکر جدایی از اون به سرم نیست . ( لااقل تا ازدواج خواهرم) پس همه رو مثل داداشای خودم و خواهرای خودم دوست دارم . من نظری به کسی ندارم . و نداشتم . من آزادم . آزاد آزاد . ولی این دلیل بی قیدی نیست .من متاهل هستم . متعهد نیستم به کسی جز خدا . و این دلیل نمیشه  که به هر کسی گفتم سلام . یعنی (.... )من بالاخره شوهری دارم که هم زندگیمو به ...... کشیده و هم شناسنامه ام رو . پس به خاطر پسرم من( فروغ ) کشته میشه و یه مادر جاشو  میگیره .((مامان فروغ)) البته  اگه لیاقت داشته با شم .

 دیگه همه دنیام سه تا چیز هستن . 

 یاد رضا . .........

 مادرم که اول همه چیز هست و بیشتر از همیشه قدرشو میدونم... پسرم . و خواهرم

ولی  من تا دنیا دنیا هست و هستم . یاد رضا رو توی دلم حفظ میکنم .

   این نامه رو نوشتم برای همه دوستان و آشنایی که   دوست دارن منو بیشتر بشناسن

                              

                                    یاد  یاران سفر کرده بخیر

                         



نویسنده: فروغ(دوشنبه 85/9/20 ساعت 7:26 عصر)

نظرات دیگران ( )

  زندگی تا مرگ
  Profile Jewels @ profilejewels.net

تو آمدی ز دورها و دورها...

زسرزمین عطرها و نورها...

کنون مرا نشانده ای به زورقی...

زعاجها، زابرها، بلورها....

مرا ببر امید دلنواز من....

ببر به شهر شعرها و شورها.......

و این جهــان

پر از صدای حرکت پاهای مردمیست

که همچنان که تو را می بوسند

در ذهن خود

طناب دار تو را می بافند .

:::::::::::::::::::::::::::

به خدا راست گفت فروغ ... من اعتقاد دارم به این شعر

کسی که بیشتر از همه اظهار محبت میکنه .

بیشتر از همه به ضربه زدن به تو فکر میکنه .

خیلی سخته باورش

ولی باید باور کنیم . بایددددددددد.

حتی ضربه میتونه از کسی باشه که از گوشت و خونت باشه .

حتی عمه  به ظاهر مهربونت

 

 



نویسنده: فروغ(دوشنبه 85/9/13 ساعت 4:42 صبح)

نظرات دیگران ( )

  اینروزا ستار جدید خیلی میچسبه

      

 

سلام مهربون .

چیزیم نیست . نگرانم نشی .

فقط دلتنگممممممممم . بد جوری دلتنگم .

دفتر عشـــق که بسته شـد
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیکه عاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو کارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیکنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاکیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خــــــــــــــــــلاص رو
ازاون که عاشقــــت بود
بشنواین التماسرو
ــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــ
ـــــــــــ


 



نویسنده: فروغ(سه شنبه 85/9/7 ساعت 9:56 عصر)

نظرات دیگران ( )

  بازم 5 شنبه اومد

 بازم 5 شنبه اومد و من نمیتونم بیام پیشت . بازم ....................

ولی فکرشو میکنم . میبینم . خوش به حالت که رفتی و این نامردی ها رو نمیبینی . خوش به حالت . که نیستی ببینی . دست نیاز به طرف هر کدوم از این آدما دراز کردم . آخرش دستمو گاز گرفت . نیستی که ببینی . چطور . از عزیز ترین آدمی که باهاش بودم . چه پشت پایی خوردم . خودش همدمم بودووووووووووووو 

دارم خفه میشم از بس گریه کردم برای خودم و بدبختیهام ......

از همه چیز دلم گرفته . از همه چیز .

10 سال  میگی سنگ صبورم حتما اینه . باهاش درد دل میکنی و براش اشک میریزی و بهش میگی که با اون دنیات قشنگ تره .

 یه روز بهت خبر میدن . ای دل  غافل . همون سنگ صبوره آبروتو همه جا برده . اون که دم از خدا میزد . اونی که برات از خدا میگفت .

 همه رازهایی که بهش گفتی کم و زیادش کرده و همه جا آبروتو برده . آخرین تلفنش یادم نمیره .

الو فروغ ؟ ببین . گوش کن . صدامو داری؟

 ::::آره . بگو فدات شم . بگو

خوب . گوش کن . پاشو برو همه قرصاتو بریز دور . دیگه هم نمیخوریشون . روزه ای؟

::::آره .

خوب . نماز هم حتما میخونی؟

::::آره بابا

خوبه . بببین . با خدا باشی . از همه چیز بالاتره . امشب بعد از افطار . که خواستی نماز بخونی . این دعا رو میخونی ...............بعد از نماز هم . 3 بار . شکرال...........و با زبون خودت  از چیزهایی که داری از خدا تشکر کن ....................من دلم نمیخواد تو . توی ناکجا آباد  بمونی . همون طور که خودم ازش اومدم بیرون . تو رو هم در میارم .

:::::::مرسیییییییییییییییییییییییییی

تازشم . من دیگه کارت گرفتم . دایم بهم زنگ میزنم . قول دادی ها . دیگه . قرص و گریه و دلتنگی تموم . باشه؟شب هم بهت زنگ میزنیم .

:::::باشه . حتما .

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

و امروز از ته دلم  برات فاتحه فرستادم . چون تو هم رفتی پیش رضا . برای من . روحت شاد

 

گریه کن جدایی ها مارو رها نمیکنند

آدما انگار برای ما دعا نمی کنند

گریه کن 

گریه کن

منم دارم مثل تو گریه میکنم

 به خدای آسمونا گلایه میکنم

گریه کن

تو بختمون یه برف سنگین نیومد

این همه پرنده رد شد،مرغ آمین نیومد!!!!!!!!!

   گریه کن برای روزایی که خورشیدی نداشت

دلای من و تو که به فردا امیدی نداشت....

گریه کن،فکر کن دلیلی ندارم

                                         فقط همین.............

واسه فاصله ای که از آسمونه تا زمین

 گریه کن سبک میشی.....

روزای خوش یادت میاد

 گرچه تو تقویممون نیستن اون روزا زیاد

گریه کن برای رویایی که قسمت نمیشه

یه شبم سر خدا واسه ما خلوت نمیشه..........

 گریه کن برای قولی که بهش عمل نشد.....

واسه مشکلاتی که بودش و هست و حل نشد

گریه کن برای اولا که عاشقونه بود

        حال هم رو پرسیدن فقط یه جور بهونه بود

                گریه کن واسه همه واسه خودت برای من

     توی بارونی ترین ثانیه ها ، حرفتو بزن

گریه کن تا آیینه شه باز اون چشای روشنت

 واسه موندن لازمه

                          فدای گریه کردنت

*******************************************

 امروز داشتم فکر میکردم . به همه چیز .

به اینکه این قصه ها کی شروع میشن . کی تموم میشن .

همه چیز . عشق . و دوست داشتن و محبت . دوستی

واقعا وقتی توی دوستیهامون خیلی چیزها رو رعایت کنیم . هیچ وقت سردی نمیاد .

به نظر من چند تا چیز هست که باید بهش توجه  کنیم .

1 . روز تولد دوستمون یادمون باشه ...................

2 . روز ولنتاین رو  حتما ازش یاد کنیم ................

3 . سعی نکنیم با جمله مسخره . دوستت دارم . همه چیزو ماست مالی کنیم .

4 . سعی کنیم از رفتارهای کلیشه ای اجتناب کنیم . که بعضی وقتا آدمو خفه میکنه

5 . هر دفه که دوستمونو میبینیم . یه شاخه گل هدیه بدیم. ...............................

6 .  از حرفای تکراری دوری کنیم . توی میل . توی یاهو . توی تلفن . لحظه دیدار . همش یه داستانو تکرار کنیم .

7 . همیشه انرزی مثبت بفرستیم  براش .

و در آخر .

دوستای نتی رو از نت بیرون نیارید . همینجا بمونن بهتره .



نویسنده: فروغ(پنج شنبه 85/8/25 ساعت 4:44 عصر)

نظرات دیگران ( )

  دلم تنهاست !

 

 



نویسنده: فروغ(دوشنبه 85/8/22 ساعت 1:50 صبح)

نظرات دیگران ( )

  باید .....

یه چشم

همیشه باید توش اشک باشه وگرنه میسوزد

یه دل

همیشه باید توش غم باشه وگرنه میشکنه

یه کبوتر

همیشه باید عشق پرواز داشته باشه وگرنه اسیر میشه

یه قناری

باید به خوش اوازیش ایمان داشته باشهوگرنه ساکت میشه

یه لب

همیشه باید توش خنده باشه وگرنه زود پیر میشه

یه صورت

همیشه بایدشاد باشه وگرنه به دل هیچ کس نمی چسبه

یه دفتر نقاشی

باید خط خطی باشه وگرنه با کاغذ سفید فرقی نمی کنه

یه جاده

باید انتها داشته باشه وگرنه مثل یه کلاف سر در گمه

یه قلب پاک

همیشه باید به یه نفر ایمان داشته باشه وگرنه فاسد میشه

ویه دیوار

باید به یه تیر تکیه کنه وگرنه میریزه

 



نویسنده: فروغ(دوشنبه 85/8/15 ساعت 12:19 صبح)

نظرات دیگران ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >
  خانه
  شناسنامه
 
پست الکترونیک  

 

زیارت عاشورا

   RSS 


کل بازدید : 157718
بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 8

  پیوندهای روزانه :

یه دنیا عاشقونه [250]
اینقدر خوبه . تو هم عضو شو [148]
[آرشیو(2)]

  فهرست موضوعی یادداشت ها
رضا[13] .
  مطالب بایگانی شده
خاطرات گذشته1

  درباره من
خاطرات گذشته1 - .:(( به یاد رضا )):.

فروغ
میدونی که:)


  لوگوی وبلاگ من
خاطرات گذشته1 - .:(( به یاد رضا )):.



  اشتراک در خبرنامه

 


 لینک دوستان من
ابوالفضل(من و گذشته)
درسا .........( فروغ )
یه دنیا ....... ( فروغ )
ساحل آرامش(بابایی)
حمید داداشی
هومن ( مهر آریانگار )
گل ووووووووووو گلدون
تو را من چشم در راهم
شهرام... ( ایران قلم )
حرفهای تنهایی.. مریم
مامان هستی.. عزیزم
((((((((( رضا ))))))))
***جمع نوشت***
مریم گلییییییییی
***کلبه *عشق****
سایبون عشق.........
علی رستگاری..........
نادو
علی رهگذر عمر
**سایت سرزمین دور**
حاج حمید
ناشناس
شهرزاد( مامان و گلک)
. آسمان
ساناز
رسول
مدنایت...علی
لیدا
::. قاصدک .::
وبلاگ مشکی پوش
سایت مشکی پوشم
موزیک گالری
میلاد
مشکی پوش 2
فقط جوووووک
سایت زنده رود
ساعات کشورها
رادیو موزیک
فرستادن کارت پستال
جدیدترین نوحه ها
قوی تنها
یه رهگذر
دانلود موزیکهای جدید
تهران سی دی
عکسسسسسسس
ایران بی بی
کلیپ گل طاها
کلیپ کربلااااا
پازل خلبان
سایت آریالایو
متقین ( کتابهای مذهبی)
sorry
عقیق( مذهبی)
خوشکل دات کام
فقط کلیپ کارت
خبرنگار
ایران و آلمان
سایت تهران 20
شیراز پاتوق
عکسهای هندی
ایران کلیپ
دهکده سبز
نسرین ثامنی
سایت کلکته
موزیکmptree
طراح قالب: پرومته
زرتشت نامه
شهدا

 لوگوی دوستان من


















Please Install a MP3 Player



  وضعیت من در یاهو
یــــاهـو